فارسی
شنبه 03 آذر 1403 - السبت 20 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

خطبه 171 - خطبه در دفاع از حق خويش، و نكوهش اهل جمل


مطلب قبلی خطبه 170
خطبه 172 مطلب بعدی


نحوه نمایش
متن عربی متن ترجمه
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از خطبه های‌ آن حضرت است
در دفاع از حق خویش، و نکوهش اهل جمل
الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لا تُوارى عَنْهُ سَماءٌ سَماءً، وَ لا اَرْضٌ اَرْضاً.
حمد خدایی‌ را که آسمانی‌ آسمان دیگر را، و زمینی‌ زمین دیگر را از دید او نمی‌ پوشاند.
مِنْها
از این خطبه است
وَ قَدْ قالَ لى قائِلٌ: اِنَّكَ عَلَى هذَا الاَْمْرِ يَا بْنَ اَبى طالِب
کسی‌ به من گفت: ای‌ پسر ابوطالب، تو بر امر خلافت
لَحَريصٌ! فَقُلْتُ: بَلْ اَنْتُمْ وَ اللّهِ لاََحْرَصُ وَ اَبْعَدُ، وَ اَنَا اَخَصُّ
بس حریصی‌! به او گفتم: به خدا سوگند شما حریص تر و دورترید، و من سزاوارتر
وَ اَقْرَبُ، وَ اِنَّما طَلَبْتُ حَقّاً لى وَ اَنْتُمْ تَحُولُونَ بَيْنى وَ بَيْنَهُ،
و نزدیکترم. من حقّ خودم را که شما بین من و آن مانع می‌ شوید
وَ تَضْرِبُونَ وَجْهى دُونَهُ. فَلَمّا قَرَعْتُهُ بِالْحُجَّةِ فِى الْمَلاَِ الْحاضِرينَ
و مرا ازدست یافتن به آن بازمی‌ دارید طلب کردم. هنگامی‌ که در جمع حاضران با دلیل او را سرکوب کردم دستپاچه شد
هَبَّ كَاَنَّهُ بُهِتَ، لا يَدْرى ما يُجيبُنى بِهِ.
و گویا سرگردان ماند که پاسخم را چه بگوید.
اللّهُمَّ اِنّى اَسْتَعْديكَ عَلى قُرَيْش وَ مَنْ اَعانَهُمْ، فَاِنَّهُمْ قَطَعُوا
الهی‌! من بر قریش و آنان که یاریشان می‌ دهند از تو کمک می‌ جویم، زیرا آنان با من قطع
رَحِمى، وَ صَغَّرُوا عَظيمَ مَنْزِلَتى، وَاَجْمَعُوا عَلى مُنازَعَتى اَمْراً هُوَ
رحم کردند، و منزلت والایم را کوچک شمردند، و در ستیز با من در برنامه ای‌ که حق من بود با یکدیگر
لى. ثُمَّ قالُوا: اَلا اِنَّ فِى الْحَقِّ اَنْ تَأْخُذَهُ، وَ فِى الْحَقِّ اَنْ تَتْرُكَهُ.
همدست شدند، آن گاه گفتند: هش دار، حق آن است که آن را بگیری‌، و حق آن است که آن را رها کنی‌.
وَ مِنْها فى ذِكْرِ اَصْحابِ الْجَمَلِ
از این خطبه است درباره اصحاب جمل
فَخَرَجُوا يَجُرُّونَ حُرْمَةَ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ كَما
به سوی‌ جنگ بیرون شدند در حالی‌ که حرم رسول خدا صلّی‌ اللّه علیه و آله را همچون
تُجَرُّ الاَْمَةُ عِنْدَ شِرائِها، مُتَوَجِّهينَ بِها اِلَى الْبَصْرَةِ،
کنیزی‌ که برای‌ فروش می‌ برند به دنبال خود کشاندند و او را با خود به سوی‌ بصره روان ساختند،
فَحَبَسا نِساءَهُما فى بُيُوتِهِما، وَ اَبْرَزا حَبيسَ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ
طلحه و زبیر زنان خود را در خانه نشاندند و همسر رسول خدا صلّی‌ اللّه
عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَهُما وَ لِغَيْرِهِما، فى جَيْش ما مِنْهُمْ رَجُلٌ
علیه و آله را در برابر تماشای‌ خود و دیگران گذاشتند، آن هم در میان لشگری‌ که مردی‌ از آنان نبود
اِلاّ وَ قَدْ اَعْطانِى الطّاعَةَ، وَ سَمَحَ لى بِالْبَيْعَةِ طائِعاً غَيْرَ مُكْرَه،
مگر اینکه دست طاعت به من داده بود، و با آزادی‌ و اختیار بیعتم را پذیرفته بود،
فَقَدِمُوا عَلى عامِلى بِها وَ خُزّانِ بَيْتِ مالِ الْمُسْلِمينَ وَ غَيْرِهِمْ مِنْ
آنان به فرماندار من و خزانه داران بیت المال مسلمین و مردم بصره هجوم
اَهْلِها، فَقَتَلُوا طائِفَةً صَبْراً، وَ طائِفَةً غَدْراً. فَوَاللّهِ لَوْ لَمْ يُصيبُوا مِنَ
بردند، گروهی‌ را به شکنجه، و عده ای‌ را به مکر و حیله کشتند. به خدا قسم اگر جز به یک نفر از
الْمُسْلِمينَ اِلاّ رَجُلاً واحِداً مُعْتَمِدينَ لِقَتْلِهِ بِلاجُرْم جَرَّهُ، لَحَلَّ لى
مسلمانان دست نمی‌ یافتند و عمداً و بدون گناه او را می‌ کشتند، کشتن همه
قَتْلُ ذلِكَ الْجَيْشِ كُلِّهِ، اِذْ حَضَرُوهُ فَلَمْ يُنْكِرُوا، وَ لَمْ يَدْفَعُوا عَنْهُ
آنان بر من حلال بود، زیرا همه در آن قتل حاضر بودند ولی‌ مانع نشدند و از او به زبان و دست
بِلِسان وَ لا بِيَد، دَعْ ما اَنَّهُمْ قَدْ قَتَلُوا مِنَ الْمُسْلِمينَ مِثْلَ الْعِدَّةِ الَّتى
دفاع نکردند، چه رسد به اینکه اینان برابر با عددی‌ که داخل بصره شدند از
دَخَلُوا بِها عَلَيْهِمْ.
مسلمانان به قتل رساندند.



پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^